رسته‌ها
دو کاپیتان - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 21 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 21 رای
✔️ از متن کتاب:
ایوان پاولیچ با نزاکت واگن را ترک کرد ولی والیا دست بردار نبود و پشت سر هم به سانیا می گفت که سلامش را به شخصی به اسم پاول پطروویچ که در مرکز پرورش حیوانات کار می کرد برساند. تازه بعد از همه اینها گفت: "بر شیطان لعنت! به دکتر هم سلام برسان! نزدیک بود فراموش کنم!" تا اینکه کرا برگشت و دستش را گرفت و او را از واگن بیرون برد و من و سانیا تنها ماندیم. وای که چقدر دلم نمی خواست از سانیا جدا شوم. دلم میخواست نه فقط چشم های سانیا را که به آنها نگاه می کردم، بلکه تمام وجود او را در خاطرم حفظ کنم. ظاهرش در این لحظه به این شکل بود: کلاه کاسکت را از سرش برداشته و به قدری جوان به نظر می رسید که من به او گفتم هنوز زود است ازدواج کند. در لباس نظامی قدش بلندتر می نمود اما به هر حال قامت کوتاهی داشت و به همین علت گاهش اوقات نوک پنجه می ایستاد، درست مثل حالا که سرم را برگرداندم. لباس چسب و مرتبی به تن داشت اما موهای فرق سرش راست ایستاده بود و با این قیافه خیلی دوست داشتنی تر به نظر می رسید، علی الخصوص موقعی که لبخند میزد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
442
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/07/14

کتاب‌های مرتبط

رستگاری در آسمان هشتم
رستگاری در آسمان هشتم
5 امتیاز
از 1 رای
آلتس لند
آلتس لند
4.3 امتیاز
از 14 رای
House of the Spirits
House of the Spirits
4.9 امتیاز
از 8 رای
سرگیوس پیر
سرگیوس پیر
4.2 امتیاز
از 47 رای
Brief Interviews with Hideous Men
Brief Interviews with Hideous Men
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دو کاپیتان - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
1
این کتاب پر از رویاها و خاطرات ۳۰ سال پیش من هست وقتی نوجوون بودم و زمان جنگ بود. یکی از تاثیر گذارترین کتاب ها تو زندگیم بود. کتاب ارجینال رو داشتم با جلدی پارچه ای که چاپ شوروی بود.:x
دو کاپیتان - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک